چندگانگی در معانی انگور / شروین کندری
شرحی بر مجموعه “ من شراب انداختم انگور داد” محسن جمالینیک
شروینکندری
محسنجمالی نیک با نگاهی متفاوت به دنیای پیرامون خود مینگرد، در واقع با بهرهگیری از عناصر بصری سعی بر این دارد که بُعدی دیگر از اجتماعش را به تصویر درآورد. انگورها و برگهای مو حجم عظیم همهمه و شلوغی موجود در جهان را روایت میکند. در نمایشگاهی از این آثار که جندی پیش در گالری “او” برگزار شد ، آنچه که نگاه مخاطب را به خود جلب می کرد نحوه ارائه آثار بود زیرا هنرمند نگاهی متفاوت به اجرای آن داشته و هر اثر را با حذف کردن بخش سمت راست و چپ قاب آن به شکل یک طومار در آوردهاست. این مجموعه متشکل از ۱۲ اثر است که ۱۰ اثر از آن به شکل طومار به نمایش درآمده اند و دو اثر دیگر بر روی بوم اجرا شدهاند. هر یک از این طومارها راوی یک اتفاق و حتی یک قانون هستند و دو اثر دیگر شبیه به زندانی پر از ناگفتهها، تناقضهای بصری و اجتماعی است که گاه ناملایمات و گاه ملایمات را با توجه به دید مخاطب شامل میشود.
هنرمند با بهره گیری از اِلمان انگور که به ظاهر سوژهی اصلی است ولی در باطن اشاره به ذهن و ناخودآگاه او دارد سعی دارد تفکر خودش را با مخاطبهایش درمیان بگذارد. او در آثارش با ایجاد یک تصویر اکسپرسیونیستی سعی در ایجاد یک توهم بازتابی از امروز تا به گذشته را دارد. به این شکل توانسته واقع گرایی موجود در فرم اصلی را متعادل سازد. از دیگر فرایندهایی که در این مجموعه قابل مشاهده بود اجرا و بهره گیری از عناصر بصری اجرایست که یک حرکت دورانی را به نمایش در میآورد، درواقع عناصر موجود در تصویر به صورت یک رشته محکم دورانی در حال حرکت هستند، در قسمتهایی این حرکت همراه با سرعت و ازدهام است و در بخشهایی کَندی و بیتحرکی وصف ناپذیری را شامل میشود. نمایش این مجموعه متفاوت از انگورها به نحوی پیش رفتهاست که به مخاطب این حس القا میشود که گاهی بودنها و نبودنها غیرممکن میشود. محسن جمالینیک در این مجموعه بیشتر از خاکستریهای رنگی بهرهگرفته است تا به کمک آن فضای وهم آلود مورد نظرش را به اجرا و نمایش درآورد.
در استیتمنت این نمایشگاه آمدهاست: کارکرد شراب، شهد و انگور در ادبیات و شعر استعاری و دوگانه است. از دید بسیاری از شعرا “عقل” ابزار و بهانهایی بودهاست که حکومتگران و عالمان ریاکار برای تسلط بر مردم بهکار میگرفتهاند. این تضاد و تقابل، در حقیقت نوعی واکنش و مقاومت در برابر باورها و ارزشهای مسلط اجتماعی است که در نهایت به زیان مردم میانجامیدهاست. محسن جمالی نیک با در نظر گرفتن تنوع محصولات انگور و معنای چندگانهی تاریخی آن و در ادامهی مجموعههای پیشین خود، با تمرکز بر پارادوکسهای اجتماعی ( چه در فرم و چه در محتوا) و با الهام از شعر ” مست و محتسب” پروین اعتصامی کار بر روی مجموعه پیش رو را از سال ۱۳۹۵ آغاز کرد.
درخلق این مجموعه، هنرمند با تمرکز برخوشههای انگور و با برخوردی اکسپرسیونیستی و در عین حال مینیمال و ترکیب آن با اشعار و ادبیات کلاسیک تلاش در القای ویژگیهای بی مکانی و بی زمانی دارد و تا حد امکان از رنگ طبیعی انگور استفاده کردهاست. خوشههای انگور به صورت اغراق شده و با در نظر گرفتن پرسپکتیو مقامی در نگارگری ایرانی تلاش در تاکید مضاعف بر معانی چندگانهی انگور و برخوردی مجسمه گونه با آن دارند.
همانطور که در استیتمنت این مجموعه گفتهشده پرسپکتیو آن مقامی بودهاستکه اشاره به چند وجهی بودن زیرساخت بصری و تفکر هنرمند دارد و همانطور که پیشتر به زمان اشاره شد و در استیتمنت هم آمده است، صحبت از نوعی بی مکانی و بی زمانی به میان آمده که در واقع از نگاه هنرمند مساله وجودیت و موجودیت در تمام جهان نوعی چالش ذهنی قلمداد میشود و همانطور که از عنوان نمایشگاه پیداست من شراب انداختم انگور داد زمان از نگاه هنرمند از آخر به اول شکل گرفته استکه در واقع به دلیل دقیق نبودن نوعی بی زمانی محسوب میشود.
محسن جمالینیک با استفاده از پالت رنگی شخصی و بهرهگیری از عناصر بصری همچون خط، نقطه، سطح، کنتراست، بافت و ترکیب بندی به موضوعات و مسائل اجتماعی و آنچه خشم درونی خطاب میشود میپردازد. درواقع دید هنرمند بهگونهایی پیش میرود که حساسیتها، رنجها، انزوا و تنهایی شخصیاش را هم به تصویر میکشد. این همان نقطه ایست که با استفاده از عناصر بصری همچون ترکیب بندی، رنگ و خطوط رونمایی میشود و مخاطب به احساس و درک هنرمند از وقایع پیرانش پی میبرد.
از مهمترین تاثیر گزاری آثار حاضر در این مجموعه کمپوزیسیون و کنتراست موجود در آنها است، از این رو هنگام قرار گیری مخاطب در مقابل آثار گاهی احساس تنهایی میکند و گاهی در آن حجم از شلوغی ما بین انگورها بازهم خودرا تنها مییابد. هنرمند با استفاده از این حجم عناصر بصری خصوصا کنتراستهای موجود در اثرهایش به نوعی یک عمل پرسش و پاسخ را در ذهن مخاطب پدید میآورد.
با توجه به نوع قلم گذاری و استفاده از رنگهای تیره در بیشتر آثار از نگاه خشمگینانه هنرمند نسبت به شرایط پیشآمده پیرامون او نمیتوان چشم پوشی کرد و با بهرهگیری از سطوح و رنگهای روشن یک تعامل بصری را ایجاد میکند. تعاملی که نشان دهنده روزمرگی اجتماعی است و تعادلی که هرزگاهی با روزمرگی همراه خواهدشد. هنرمند با استفاده از نور پردازی یک فضای سه بعدی ایجاد میکند و با استفاده از تیرگی و روشنی بر ژرف نمایی موجود در آثار بیشتر تاکید کردهاست. نکتهی قابل توجه در آثار جمالینیک پدید آوردن نوعی منطق در بی منطقی استکه همین امر سبب چرخش نقطهی طلایی در آثار او شدهاست. در بیشتر آثار نور به صورت مستقیم به همهی عناصر در اثر میتابد و بهرهگیری از سایهها از گذشتهایی ناهنجار و تردید پیشآمده در ذهن هنرمند و نور موجود از آیندهایی نا معلوم خبر میدهد. آنچه در این آثار به خوبی مشهود است، ایجاد تناقض، بودنها و نبودنها، بایدها و نبایدها و تضادهای بصری که یادآور نماد یین و یانگ میشود که در بیشتر موارد شبیه به میدان جنگ خواهدشد.
گاهی نگاهی عمیق به سوژهی انگورها فرایندی را پیش میآورد تا ذهن مخاطب دچار چالش و درگیری عمیقتری با عناصر وجودی موجود در تصویر شود این اتفاق نمایانگر استواری در تصمیم را داراست و گاهی با تخریب فضا این استواری زیر سوال میرود. به طور کلی انگور یکی از نمادهاییاست که بارها در تاریخ و ادیان الهی با معانی و نشانه های مختلف از آن یاد شدهاست. در این مجموعه نیز علاوه بر اشاره به معنی اصلی انگور یا درخت مو و تاک، صحبت از قدمت و زمان پیدایش انسان هم به میان می آورد که پیشتر گفته شد هنرمند با بهرهگیری از خطوط و کنتراستها توجه مخاطب را بیش از پیش به رویدادهای خبری که این مجموعه حامل آن است جلب میکند.