هنر انتزاع شیوه ای از هنر است که اصراری بر بازنمایی و ترسیم دقیق یک واقعیت بصری ندارد و به جای آن از اشکال، رنگ ها و فرم ها و نشانه های بصری برای رسیدن به هدفش سود می جوید.
به طور دقیق تر، کلمه انتزاع یا Abstract به معنای گسستگی یا جداکردن چیزی از چیز دیگر است. این اصطلاح همچنین به هنری اطلاق می شود که بر پایه یک شیء، فیگور یا منظره به وجود آمده است. جایی که فرم ها به سادگی یا شماتیک بودن گرایش پیدا کرده اند. هنر انتزاعی همچنین به هنری اطلاق می شود که از فرم ها مثل فرم های هندسی یا نشانه های فرمی که هیچ گونه منبع و نمونه ای در واقعیات بصری بیرونی ندارند، خلق شده اند. تعدادی از هنرمندان این هنر “ناب” اصطلاحاتی مثل “هنر بتنی” یا concrete art””، هنر غیر عینی یا “non-objective art” را ترجیح می دهند اما در عمل، کلمه انتزاع برای هر دو به کار می رود و تفاوتی بین این دو آشکار نیست.
تئو ون دازبرگ ۱۹۲۵
هنر انتزاعی اغلب بُعدی اخلاقی را حمل می کند، به طوری که گویی پای فضایلی همچون پاکی، خالص و ناب بودن، سادگی و معنویت ایستاده است. از اوایل دهه ۱۹۰۰، هنر آبستره به عنوان جریان و محور مرکزی هنر مدرن شکل گرفت.
هنرمندان کوبیسم و فوویسم اگرچه به دنیای بصری موضوعاتشان وابسته اند اما درهای گسترده ای را به سوی آبستره و انتزاع گشودند. پیشگامان نقاشی آبستره محض، از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۰ پیت موندریان۱ و کازیمیز مالویچ۲ بودند. یکی از پیشگامان مجسمه انتزاعی، که از دنیای مدرن الهام گرفت کنستراکتیویسم روسی، نااوم گابو۳ بود.
کازیمیر مالوویچ ۱۹۱۳
ایده های تـئوری فراوانی پشت هنر انتزاعی وجود دارد. در حالی که عده ای به نظر “هنر برای هنر” معتقدند ( که هنر بهترست خالصانه در مورد خلاقیت و اثرات زیبا باشد)، دیگران پیشنهاد دادند هنر بهتراست مانند موسیقی باشد، همانند الگوهایی برای تولید صدا و آثار هنری بهترست توسط الگوهایی از فرم، رنگ و خط خلق بشود.
پیت موندریان ۱۹۴۲-۱۹۳۷
این نظر از عقاید پلاتو۴، فیلسوف قدیمی یونانی می آید که بالاترین فرم زیبایی، فرم هندسی است. این مبحث همچنین در بحث های مربوط به هنر آبستره به عنوان ایده و نظرهنر انتزاعی استفاده شده است: تا زمانی که متریال مادی و ملموس بازنمایی نمی شود، اثر هنری می تواند گونه ای بازنمایی معنوی باشد.
خوان میرو ۱۹۲۷
هنر بتنی نوعی از آبستره است که کاملا رها از هرگونه واقعیات ملموس است و هیچ گونه معنای سمبولیکی هم ندارد. این اصطلاع توسط هنرمند تئو ون دازبرگ۵ در مانیفستش به سال ۱۹۳۰ معرفی و مطرح شد. این مانیفست در نخستین و تنها موضوع مجله “Art concrete” چاپ شد. او بیان کرد که هیچ چیزی بیش تر از بتن وجود ندارد و هیچ چیزی واقعی تر از یک خط، یک رنگ یا یک سطح و تاش رنگی وجود ندارد.
نا اوم گابو ۱۹۲۷
هنرمند سوییسی مکس بیل۶ بعدها پرچمدار این هنر شد و نخستین نمایشگاه بین المللی را در سال ۱۹۴۴ در بازل برپاکرد. او اظهار داشت که هدف هنر بتنی، خلق یک فرم بصری و محسوس است از چیزهایی که پیش از این وجود نداشته اند. هم اکنون موزه هنر بتنی و کانستراکتیویسم در زوریخ سوییس برپاست.
واسیلی کاندیسکی ۱۹۲۵(Non-objective art)
“هنر غیرملموس” یا “”non-objective art نوعی از هنز ابستره ست که اغلب و نه همیشه، هندسی است و تلاش دارد تا حسی از سادگی و ناب بودن را منتقل کند. هنرمند کنستراکتیویست روسی، واسیلی کاندیسنسکی۷، کازیمیر مالویچ و مجسمه ساز نااوم گابو پیشگامان این هنر هستند که نظر آن ها از ایده و اعتقاد پلوتو فیلسوف مشهور یونانی مبنی بر این که هندسه والاترین فرم زیبایی ست الهام و نشات گرفته است.
این هنر می تواند تلاشی در جهت بصری و ملموس جلوه دادن معنویت باشد و می تواند حاوی بعدی اخلاقی بوده و یا به پای فضایلی همچون ناب و خالص بودن و سادگی محض بایستد.
در دهه ۱۹۶۰ گروهی از هنرمندان امریکایی، مانند سول لو ویت۸، دونالد جاد۹، فلسفه این هنر را با آغوش باز پذیرفتند. به وسیله خلق آثار هندسی فوق العاده ساده از متریال های صنعتی و آن را تا حد مرحله زیبایی شناسی بالا بردند. اثر آن ها به نام “هنر مینیمال” شناخته شد.
منبع :
http://www.tate.org.uk/art/art-terms/a/abstract-art
اسامی :
۱-Piet Mondrian
۳-Naum Gabo
۴-Plato
۵-Theo van Doesburg
۶-Max Bill
۷-Wassily Kandinsky
۹- Donald Judd